خبز الغراب

لغت نامه دهخدا

خبزالغراب. [ خ ُ ب ُ زُل ْ غ ُ ]( ع اِ مرکب ) اقحوان. ( از اختیارات بدیعی ). بابونه. گاوچشم. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به «اقحوان » و «گاوچشم » و «بابونه » و تذکره ضریر انطاکی ص 140 شود.

فرهنگ فارسی

اقحوان بابونه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال چای فال چای فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت