در فقه اسلامی، حکم غنا همواره مورد بحث و بررسی دقیق بوده است، بهویژه با استناد به آیات قرآن کریم که بر پرهیز از سخن باطل و لهو تأکید دارند. آیاتی مانند «... وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ...» و «وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مورد توجه مفسران قرار گرفتهاند. در تفاسیر روایی شیعی، قول الزور و همچنین «لَهْوَ الْحَدِيثِ» (سخن بیهوده) که در آیه قرآن آمده است، به طور مشخص بر غنای حرام تفسیر شده است. این رویکرد نشان میدهد که موسیقی و آوازهایی که انسان را از مسیر حق منحرف کرده و به سمت بیهودگی و اتلاف عمر سوق میدهند، از مصادیق بارز باطل در شریعت محسوب میشوند.
استناد اصلی برای حرمت غنا، بهویژه دریافت اجرت در قبال آن، به تفسیر لَهْوَ الْحَدِيثِ بازمیگردد. در روایاتی که از ائمه معصومین، به ویژه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است، لَهْوَ الْحَدِيثِ صراحتاً به غنا تفسیر گردیده است؛ یعنی آن دسته از سخنان و اصواتی که هدفشان گمراه کردن مردم از راه خدا و به استهزاء گرفتن آیات الهی است، همان غنای مورد مذمت است. این تفسیر، حکم حرمت را نه تنها شامل نفس عمل غنا، بلکه ناظر بر نقش مخرب آن در انحراف فکری و اخلاقی جامعه میداند و بر این اساس، هرگونه اجرتگیری در مقابل این عمل، کسب مال حرام تلقی میشود.