حریوین

لغت نامه دهخدا

حریوین. [ ح َ وَ ] ( اِخ ) ( بصورت تثنیه ) موضعی مستحکم و استوار به صنعاء. در روزگار سیف الاسلام طغتکین بن ایوب، مردی بنام عبداﷲبن حزة زیادی بر این دژ مستولی گشت. ( معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطلقه
مطلقه
کس شعر
کس شعر
کون کردن
کون کردن
فال امروز
فال امروز