جحمرش

لغت نامه دهخدا

جحمرش. [ ج َ م َ رِ ] ( ع ص، اِ ) زن گنده پیر کلانسال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). زن پیر. ( از کنز و صراح ) ( غیاث اللغات ). || زن زشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). المراءة السمجة.( اقرب الموارد ). || خرگوش شیرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). خرگوش ضخم و درشت. ( از ذیل اقرب الموارد ). || مار درشت پوست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ج، جَحامِر به حذف «ش ». ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و در تمام اسماء خماسی حرف آخر آن را در تصغیر و تکسیر حذف کنند و اگر در وی زائد باشد آن زائد را حذف کردن اولی بود. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

زن گنده پیر کلانسال یا زن زشت یا خرگوش شیرده.

شی یعنی چه؟
شی یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز