ثرمد

لغت نامه دهخدا

ثرمد. [ ث َ م َ ] ( اِخ ) شعبی است در کوه اجاء از بنی ثعلبه گویند آبی است. ( مراصد الاطلاع ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مهوا
مهوا
محتمل
محتمل
گوت
گوت
خاص
خاص