تداجو

لغت نامه دهخدا

تداجو. [ ت ُ ] ( اِخ ) توداجو. یکی از امرای دوران بایدوخان و منازع امیر طغاچار: امیر طغاچار بسبب آنکه تداجو با او به قوت و استظهار بایدو، مخالفت و منازعت میکرد از دولت بایدو ملول و نفور شده بود. ( تاریخ غازان ص 80 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حلما
حلما
فوت جاب
فوت جاب
ترکش
ترکش
اسرع وقت
اسرع وقت