تبالی

واژه تبالی در زبان فارسی به معنای «آزمودن»، «امتحان کردن» یا «سنجش» است و به عملی اشاره دارد که طی آن کیفیت، صحت یا کارایی چیزی مورد بررسی و آزمایش قرار می‌گیرد. وقتی گفته می‌شود کسی یا چیزی تبالی شده است، منظور این است که آن فرد یا شیء تحت آزمون قرار گرفته تا میزان توانایی، کیفیت یا صداقت آن مشخص شود.

تبالی فرایندی است که در آن با دقت و توجه، یک موضوع یا پدیده مورد ارزیابی قرار می‌گیرد تا مشخص شود آیا معیارهای مورد نظر را داراست یا خیر. این مفهوم می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند آزمایش علمی، محک زدن اخلاقی، یا سنجش مهارت‌ها و توانایی‌ها به کار رود.

در ادبیات فارسی، واژه تبالی بار معنایی عمیقی دارد و گاهی به صورت استعاری نیز برای توصیف فرایندهای فکری و روحی به کار می‌رود که طی آن انسان به ارزیابی درونی و خودشناسی می‌پردازد.

لغت نامه دهخدا

تبالی. [ ت َ ] ( ع مص ) آزمودن. ( از قطر المحیط ) ( ازاقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
تبالی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب به تبالة که نام جایی است در نواحی مکه. ( انساب سمعانی ورق 102 الف ). رجوع به تبالة شود.
تبالی. [ ت َ ] ( اِخ ) ابوایوب سلیمان بن داودبن سالم بن زید التبالی منسوب به تباله و از محدثان بود. وی از محمدبن عثمان بن عبداﷲبن مقلاس ثقفی الطائفی روایت کرد و ابوحاتم رازی از وی حدیث شنید. ( از معجم البلدان ج 2 ص 358 ). و رجوع به انساب سمعانی ورق 102 الف شود.

فرهنگ فارسی

ابو ایوب سلیمان ابن داود بن سالم بن زید التبالی منسوب به تباله از محدثان بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت