بعثقه

لغت نامه دهخدا

( بعثقة ) بعثقة. [ ب َث َ ق َ ] ( ع مص ) ریزان شدن آب از شکستگی کناره حوض و خم. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ریزان شدن آب از شکستگی کناره حوض و خم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف
لطیف
روزگار
روزگار
بی عرزه
بی عرزه
کیری
کیری