بشکین

لغت نامه دهخدا

بشکین. [ ب ِ ] ( اِخ ) صورتی از مشکین: سلطان [ جلال الدین ] نیز متوجه ناحیت بشکین شد. ( جهانگشای جوینی چ لیدن 1334 هَ. ق. ج 2 ص 184 ). و رجوع به مشکین و ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

صورتی از مشکین: سلطان نیز متوجه ناحیت بشکین شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز