برزکان

لغت نامه دهخدا

برزکان. [ ] ( اِخ ) قریه ای است کمتر از دو فرسنگی شمال غربی زنجیران به فارس. ( فارسنامه ناصری ).
برزکان. [ ] ( اِخ ) از رستاق ساوه و جزستان است. ( تاریخ قم ص 116 ).
برزکان. [ ب َ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال شمع فال شمع فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت