اکمنه

اکمنه

لغت نامه دهخدا

اکمنه. [ اَ ک َ م َ ن َه ْ ] ( از اوستایی، اِ ) اک منه. اندیشه پلید ( در برابر وهومنه «بهمن » ). ( از مزدیسنا و ادب پارسی ص 163 ). به معنی بدمنش است. ( از فرهنگ ایران باستان ص 74 ). برخی ازمحققان کلمه اکوان [ نام دیوی در شاهنامه ] را محرف «اکومان » و «اکومنه » دانند به معنی روان پلید. ( ازمزدیسنا و ادب پارسی ذیل ص 163 از فرهنگ شاهنامه ).
اکمنه. [ اَ ک َ م َ ن َه ْ ] ( اِخ ) به عقیده زرتشتیان یکی از دستیاران و عمال شش گانه اهریمن که بدیها را بوسیله آنان در دنیا منتشر می سازد و آن مظهر اندیشه های پست و شرارت و نفاق است. ( از مزدیسنا و ادب پارسی ص 63 ). پدیدآورده اهریمن و رقیب بهمن یا منش نیک است. ( از فرهنگ ایران باستان ص 74 ).

دانشنامه عمومی

آکمنه. آکمنه ( به لاتین: Akmenė ) در لیتوانی با جمعیت ۲٬۸۱۳ نفر است که در samogitia واقع شده است.

اکمنه
اکمنه
اکمنه
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز