انقشاع

لغت نامه دهخدا

انقشاع. [ اِ ق ِ ] ( ع مص ) پراکنده و گشاده گردیدن ابر از هوا و دل از غم. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). از بین رفتن اندوه از دل و بلا از شهرها. ( از اقرب الموارد ). واشدن میغ. ( تاج المصادر بیهقی ). باز شدن ابر. باز شدن هوا. صافی شدن هوا. ازمهلال. امزهلال. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

پراکنده و گشاده گردیدن ابر از هوا و دل از غم. صافی شدن هوا. باز شدن هوا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سراسیمه یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز