انفلات

لغت نامه دهخدا

انفلات.[ اِ ف ِ ] ( ع مص ) درگذشتن و فوت شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). یقال: انفلت منی. ( ناظم الاطباء ). || بشتاب بیرون رفتن. ( ناظم الاطباء ). || برستن. ( مصادر زوزنی ). نجات و خلاص یافتن از. ( اقرب الموارد ). جَستن. ( یادداشت مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
یوخ
یوخ
گولاخ
گولاخ
اسرع وقت
اسرع وقت
ادریان
ادریان