اقذاء

لغت نامه دهخدا

اقذاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِذی ̍. ( از اقرب الموارد )( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به قذی شود.
اقذاء. [ اِ ] ( ع مص ) خاشاک انداختن در چشم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). خاشه در چشم افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خاشاک برآوردن از چشم. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). ازلغات اضداد است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هورنی
هورنی
خاص
خاص
چارپايان
چارپايان
دلاور
دلاور