اشغاء

لغت نامه دهخدا

اشغاء. [ اِ ] ( ع مص ) مخالفت کردن مردمان در کار کسی. اشغوا به؛ ای خالفوا الناس فی امره. || قطره قطره چکانیدن بول را. ( منتهی الارب ).