استدمام

لغت نامه دهخدا

استدمام. [ اِ ت ِ] ( ع مص ) سزاوار ملامت گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خفن
خفن
شهرت
شهرت
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
تعداد
تعداد