احتضاء

لغت نامه دهخدا

احتضاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) احتضاء نار؛افروختن آتش را، یا گشادن آن تا زبانه زند. ( منتهی الارب ). || افروخته شدن آتش. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ژرف
ژرف
اسرع وقت
اسرع وقت
لطیف
لطیف
ضیق وقت
ضیق وقت