ابو مهل

لغت نامه دهخدا

ابومهل. [ اَ م َ هََ ] ( اِخ ) عروةبن عبداﷲبن قشیر جوفی. از تبع تابعین است.

فرهنگ فارسی

از تبع تابعین است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کاپل
کاپل
متعبد
متعبد
محسن لرستانی
محسن لرستانی
سنگلاخ
سنگلاخ