رستخیز برخاستن. [ رَ ت َ / رَ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) غوغا برخاستن.هنگامه بپا شدن. داد و فریاد بلند شدن: چو برخاست زآن روستا رستخیز گرفتند ناگاه راه گریز.فردوسی.به چنگال هریک یکی تیغ تیز ز درگاه برخاسته رستخیز.فردوسی.برون شد بهو دید هر سو گریز چپ و راست برخاسته رستخیز.اسدی ( گرشاسب نامه ).چو ناگه وزیدی یکی باد تیز از آن بیشه برخاستی رستخیز.اسدی ( گرشاسب نامه ).تحسین خلایق از چپ و راست از غلغله رستخیز برخاست.امیر حسینی سادات.نهال مهر نشاندم به دل چه دانستم که رستخیز جهانم ز خانه برخیزد.اهلی شیرازی ( از ارمغان آصفی ).و رجوع به رستخیز و رستخیز خاستن و مترادفات کلمه شود.
فرهنگ فارسی
غوغا برخاستن هنگامه بپا شدن
جمله سازی با رستخیز برخاستن
مقامهای سازمان هوانوردی سودان گفتهاند که یک هواپیمای مسافربری این کشور اندکی پس از برخاستن از فرودگاه نایالا در ناحیه دارفور ربوده شدهاست. بیبیسی فارسی
مساءله 16 - اگر بعد از برخاستن براى ركعت سوم يقين كند كه تشهد را ترككرده و شك كند در اينكه سجده را نيز ترك يا نه اقوى آن است كه به آوردن تشهد اكتفاءكند يعنى بنشيند و تشهد را بخواند و سپس براى ركعت سوم برخيزد.
نماز، قيام و قعود (نشستن و برخاستن ) تو نيست، بلكه نماز، اخلاص و خداخواهى تو است.(شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 325).
اشعار گروه اغلب در مورد افرادی است که از جامعه طرد شدهاند و به آنها تلنگری برای برخاستن دوباره میزند و اینکه به راه خود ادامه دهند و در این راه ثابت قدم باشند؛ یا اشعاری در بارهٔ این که انسان تنها یک بار زندگی میکند و باید قدر فرصتهای به دست آمده را بداند و اجازه ندهد که کسی به او خوب و بد را تلقین کند و خود راه خود را انتخاب کند.
دارند، و در آن، ميدانها و مراكز تفريح و زمين بازى و حتى بازار وجود دارد و يا برعرشه آن فرودگاه عظيمى است براى نشستن و برخاستن هواپيماهاى زياد.
فرهنگ اوکیناوا، ایکیگای را به عنوان "دلیلی برای برخاستن در صبح" و به معنی دلیلی برای لذت بردن از زندگی، آموزش میدهد. در یکی از سخنرانیهای تد، دن بیوتنر، ایکیگای را یه عنوان یکی از دلایلی مطرح کرد که باعث میشود انسانها در برخی مناطق جهان زندگیهای طولانی داشتهباشند.