پیکر ارایی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با پیکر ارایی
تا بدو پیکر برآمد روشنی در تیره شب از جمال و چهره آن دو پری پیکر پسر
ماه چارم به قوت خود مهر شودش نقش بند پیکر و چهر
از دو دیده ستاره می رانم من برین کوه آسمان پیکر
ز سر تا پا همه جان و دل آمد آن پری پیکر معاذالله که همچون دیگرانش زآب و گل گویم
روشنی در چشم ما از روی آن مه پیکر است چونکه آن زهره جبین خود آفتاب اظهر است