حامد جبروتی

لغت نامه دهخدا

حامد جبروتی. [ م ِ ج َ ] ( اِخ ) ابن محمود جبروتی، مکنی به ابومحمد، ساکن مکه. علم و عبادت بدو بکمال رسید. وی بسال 962 هَ. ق. وفات کرد و شیخ عبدالعزیز زمزمی قصیده ای در رثاء او سروده که مطلع آن این است:
ایها الغافل الغبی تنبه
ان بالنوم یقظة الناس اشبه.
در این قصیده پنجاه ویک بیتی او را جامع علوم خوانده گوید پنجاه سال با او دوست بودم، و وی را به کنیت ابومحمد خطاب کرده است. رجوع به النورالسافر صص 253-255 شود.

فرهنگ فارسی

محمود جبروتی مکنی بابی محمد ساکن مکه علم و عبادت در او بکمال رسید

جمله سازی با حامد جبروتی

💡 فرد از توحید لاهوتی شود ملت از توحید جبروتی شود

💡 مرغ ملکوت است زجاجی که دهد قوت قوت جبروتی‌ست که در خطهٔ ناسوت

💡 ای جناب جبروتی که بناسوتی و باز از تو در بر ملکوتست و بلاهوت اثر

💡 آن نور قاهر جبروتی لقب مدام ناطق بود به ذکر حق و سبحه و سپاس

طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
احتساب یعنی چه؟
احتساب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز