لغت نامه دهخدا
( کراهت آور ) کراهت آور. [ ک َ هََ وَ ] ( نف مرکب ) آنچه تولید کراهت کند. کراهت آورنده. نفرت آور. نفرت انگیز. ( فرهنگ فارسی معین ).
( کراهت آور ) کراهت آور. [ ک َ هََ وَ ] ( نف مرکب ) آنچه تولید کراهت کند. کراهت آورنده. نفرت آور. نفرت انگیز. ( فرهنگ فارسی معین ).
( کراهت آور ) ( صفت ) آنچه تولید کراهت کند نفرت آور نفرت انگیز.
💡 طلاق خلع آن است که زن به واسطهٔ کراهتی که از شوهر دارد، در مقابل مالی که به شوهر میدهد، طلاق بگیرد، اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن یا بیشتر یا کمتر از مهر باشد.
💡 در روایاتی دیگر، حالت خاص برهنگی را که اسماء از آن کراهت داشت آمیزش وی با شوهرش دانستهاند:
💡 اگر رضای تو عزلتست خاک بر سرشغل که با کراهت تو عیش با نوا نبود
💡 بدیدی زود امن او ز مردی جنگ میجستی کراهت داشتی بر امن و بر مؤمن بخندیدی
💡 خدای را، که ز واعظ سؤال فرمایید که: با کراهت الحان چرا کنی مرغول؟