کاغذ هوائی

لغت نامه دهخدا

کاغذ هوائی. [ غ َ ذِ هََ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کاغذی باشد که اکثر طفلان به ریسمان بسته به هوا سر دهند. ( آنندراج ). بادبادک:
به باد رفته طفلی است گرد هستی من
که نامه های مرا کاغذ هوائی کرد.میرزا جلال اسیر.زاهد ز خفت عقل خود رابرد به معراج
گر ریسمان دهندش چون کاغذ هوائی.مخلص کاشی.

فرهنگ فارسی

کاغذی است که اکثر طفلان بریسمان بسته به هوا سر دهند بادبادک

جمله سازی با کاغذ هوائی

💡 خانه رجبعلی هوائی خانکهدانی مربوط به دوره قاجار است و در شیراز، خیابان احمدی ـ کوچه خانقاه احمدی واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۵۶ با شمارهٔ ثبت ۱۵۶۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

💡 دل و جان هر دو بسودای دهان و کمرت هر کس از دوست هوائی و خیالی دارد

💡 مدافع فاصله‌ای کمتر از یک دست از مهاجم دارد. یکی از دست‌ها را برای جلوگیری از پاس‌های هوائی بالا نگاه می‌دارد و با دست دیگر، گاه‌به‌گاه حضور مهاجم را کنترل می‌نماید. نیمی از توجه مدافع به توپ و نیمی دیگر به مهاجم مستقیم است.

💡 نفس عنبرین دار و آه آتشین زن کزین خوشتر آب و هوائی نیابی

💡 حفاظت سرحدات هوائی، زمینی، و آبی از هر نوع تجاوز و تخطی‌های عمدی و غیرعمدی.

💡 اگر کم زنی هم به کم باش راضی که دل را بیشی هوائی نیابی

خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز