کاتب بستی
جمله سازی با کاتب بستی
کاتب ز تو حرف راستی جست از هر چه نه راست لوح خود شست
به طنز گفت به خط کسی نمیماند مگر که کاتب او طفل بوده یا مجنون!
زجوش سبزه در این عالم پاک نیارد ریخت کاتب بر رقم خاک
نبود عجب ار مدح وی انگیخته گردد بر آب روان از قلم قائل و کاتب
کهآنچه در نامه کاتبان راندند گوش کردم چو نامه بر خواندند
جانا، محقق است که جز کاتب ازل بر برگ لاله ات ننوشت از غبار خط