چشم گوشه کافت

فرهنگستان زبان و ادب

{cantholysis} [پزشکی] برش گوشۀ چشم یا رباط گوشۀ چشمی به روش جراحی

جمله سازی با چشم گوشه کافت

لطف تو انداخته هر گوشه خوان بر سر خوان بنده بی توشه خوان
چرا باید که سوزم ز آتش دل خانه هر شب مقامی بعد ازین جز گوشه گلخن نمی‌خواهم
روبجو در کنج عزلت گوشه خوش بدست آر از قناعت توشه
چون نگیرم طرفی چون مژه‌ات از مردم چشم مست تو مرا گوشه‌نشین می‌خواهد
گوشه عزلت و قناعت را بارگاه امیر نام کنیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند فال نخود فال نخود