چشم گوشه کافت
جمله سازی با چشم گوشه کافت
لطف تو انداخته هر گوشه خوان بر سر خوان بنده بی توشه خوان
چرا باید که سوزم ز آتش دل خانه هر شب مقامی بعد ازین جز گوشه گلخن نمیخواهم
روبجو در کنج عزلت گوشه خوش بدست آر از قناعت توشه
چون نگیرم طرفی چون مژهات از مردم چشم مست تو مرا گوشهنشین میخواهد
گوشه عزلت و قناعت را بارگاه امیر نام کنیم