لغت نامه دهخدا
چشم رساننده. [ چ َ / چ ِ رَ / رِ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) کسی که چشم زخم میرساند. ( ناظم الاطباء ). چشم رسان. چشم زخم رسان.
چشم رساننده. [ چ َ / چ ِ رَ / رِ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) کسی که چشم زخم میرساند. ( ناظم الاطباء ). چشم رسان. چشم زخم رسان.
( صفت ) کسی که چشم زخم رساند.
💡 (و يـهـديـكـم صـراطـا مـسـتـقيما) اين جمله عطف است بر جمله (تكون ) يعنى همه اينهابـراى ايـن بـود كـه آيـتـى بـاشى براى مؤ منين، و براى اين بود كه شما را به سوىصراط مستقيم كه طريقى است رساننده به اعلاء كلمه حق و بسط دين، هدايت فرمايد.
💡 هدايت و رهنمائى به مقصود است، و بعضى مقيد نموده اند به رهنمائى كهموصل و رساننده به مقصود هم باشد.
💡 دین همه آسانی است، زیرا که بعاقبت رساننده بآسانی است. و در خبرست: «ملاک الدّین الورع»
💡 بتلکو (عربی: بتلکو) شرکت مخابرات بحرینی است، که در زمینه ارائه خدمات شبکه تلفن همراه و رساننده خدمات اینترنتی فعالیت مینماید.
💡 رساننده خدمات مخابراتی، نوعی رساننده خدمات ارتباطی است که بهطور سنتی، خدمات تلفن و مشابه آن را ارائه میکند. این دسته شامل شرکتهای مرکز مبادله محلی الزامی، مرکز مبادله محلی رقابتی و تلفن همراه میشود.
💡 یکی را پرسیدند از معنی لطیف، جواب داد که نماینده هر چه خواهد، چنان که خواهد، و سازنده هر چه خواهد از هر چه خواهد، و رساننده آنچه خواهد بهر چه خواهد.