چار اسباب

لغت نامه دهخدا

چاراسباب. [ اَ ] ( اِ مرکب ) علل اربعه یعنی علت مادی و علت فاعلی و علت صوری و علت غائی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || چهارقوه یعنی قوه جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه. ( ناظم الاطباء ). || چهارعنصر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

علل اربعه یعنی علت مادی و علت فاعلی و علت صوری و علت غائی ٠ یا چهار قوه یعنی قو. جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه ٠ یا چهار عنصر ٠

جمله سازی با چار اسباب

💡 جوانی دل ز دستم برد و عشقش می به دستم داد مرا پیرانه سر اسباب رسوایی مهیا شد

💡 نی عقل و نی فراغت و نی دل نزاریا اثبات عاشقی به چه اسباب کرده‌ای

💡 خسرو اسباب ره مهیا کرد شاه از آن‌جا هوای دریا کرد

💡 ده‌ها اسباب‌بازی دیگر در قرنهای ۱۸ و ۱۹ ابداع شدند که از تجربهٔ تلاش در به حرکت درآوردن تصویر حکایت می‌کنند.