پیاز حسرت

لغت نامه دهخدا

پیاز حسرت. [ زِ ح َ رَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) گل حسرت. پیاز سگ.

فرهنگ فارسی

گل حسرت پیاز سگ

جمله سازی با پیاز حسرت

بید‌ل ‌گداز دل خور و دندان به لب فشار بر خوان عشق دعوت نان و پیاز نیست
گیپا نگر که با همه حشمت نمی کند با پرده پیاز برابر حریر را
این صفت زو تو کی نیوشی باز آنگهی چون خورد چو نوش پیاز
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز در سخن گفتن بیاید چون پیاز
به تیغ مطبخ از آن مثله شد که درپوشید لباس تو برتو از دماغ گنده پیاز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز