وضع فعل مضارع

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وضع فعل مضارع به وضع دلالت کننده بر نسبت موجود میان حَدَث و ذات در حال یا آینده اطلاق می شود و در علم اصول فقه کاربرد دارد.
فعل مضارع برای دلالت بر نسبت و رابطه موجود میان پدیده (حدث) و پدید آورنده (فاعل) در زمان حال یا آینده وضع شده است.
کیفیت دلالت زمان در فعل مضارع
درباره دخالت زمان در فعل مضارع سه دیدگاه وجود دارد:۱. دیدگاه نحوی ها، این است که فعل مضارع بر زمان حال یا استقبال دلالت می کند.۲. دیدگاه برخی از اصولی ها مانند مرحوم «آخوند» و محقق خویی این است که زمان در موضوعٌ له فعل مضارع اخذ نشده است، بلکه در مواردی که فاعل از زمانیات باشد، به خاطر خصوصیت دیگری که همان معنای «ترتب» است و لازمه اش وقوع در زمان حال یا آینده است بر وقوع نسبت در زمان حال یا آینده دلالت می کند. ۳. دیدگاه گروه دیگری از اصولیون مانند مرحوم «نائینی» این است که فعل مضارع بر تلبس حالی دلالت می کند، اما برای دلالت بر زمان آینده، به قرینه ای مانند «سین» و «سوف» نیاز دارد.
نکته
در این که آیا اشتراک فعل مضارع بین حال و استقبال، اشتراک معنوی است یا اشتراک لفظی و یا نوع سومی است که آن هم به اشتراک لفظی بر می گردد (اما نه به صورت وضع تعیینی، که واضع فعل مضارع را یک وقت برای استقبال و یک وقت برای حال وضع کرده باشد) اختلاف است؛ مرحوم آخوند خراسانی و نحویون آن را مشترک معنوی می دانند.مرحوم نائینی در این باره معتقد است این اشتراک، نه اشتراک لفظی است و نه اشتراک معنوی، چون فعل مضارع معنای حال دارد و معنای استقبال، با قرائن خارجیه از آن فهمیده می شود.مرحوم امام خمینی معتقد است بُعدی ندارد اگر گفته شود واضع، فعل مضارع و هیئت مضارع را برای ارتباط صدوری یا حلولی استقبالی وضع کرده که معنای اولی فعل مضارع همان معنای استقبالی است ولی به علت کثرت استعمال، یک وضع تعینی هم نسبت به معنای حال پیدا کرده و در نتیجه، یا معنای اصلی کنار گذاشته می شود یا هر دو وضع معتبر است وضع تعیینی برای معنای استقلالی، و وضع تعینی برای معنای حال می باشد.

جمله سازی با وضع فعل مضارع

298-واگر مراد آتش قيامت باشد بايد جمله اَدخِلوا(فعل ماضى ) را به معناى سَيَدخلون (فعل مضارع ) بگيريم. تفسير الميزان، ج 20، ص 109.
مصدر (اوى ) و مصدر ميمى (ماوى ) كه ماضى (اوى ) و مضارع (ياوى ) از آنگرفته شده به معناى چسبيدن و منضم شدن به چيزى است و چون به بابافعال مى رود معناى منضم كردن به آن را مى دهد، گفته مى شود: (فلان آواه اليه ) ويا (يوويه اليه ) يعنى فلانى، آن شخص و يا آن چيز را منضم به خود كرد. و كلمه(ركن ) به معناى هر چيزى است كه ساختمان، بعد از بنيان بر آن تكيه دارد (مانندستون و پايه ).
ولى اين معنى با ظاهر آيه چندان سازگار نيست، زيرا (يهدون ) و (يعدلون )فعل مضارع است و حداقل حكايت از زمان حال يعنى عصرنزول قرآن مى كند و وجود چنين گروهى را در آن زمان اثبات مى نمايد، مگر اينكه كلمه(كان ) در تقدير بگيريم، تا آيه اشاره به زمان گذشته بوده باشد و مى دانيمتقدير گرفتن بدون وجود قرينه خلاف ظاهر است.
1 داشتن روحيّه ى انفاق و سخاوت مهم است، نه يكى دو بار انفاق آنهم از روى ترحّم. (ينفقون ) فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.
يار نزديكتر از من بمن استوين عجبتر كه من از وى دورمچه كنم با كه توان گفت ياردر كنار من و من مهجورم 211- البته افعال بصورت مضارع غائب بايد ترجمه مى شد ولى ما بصورتمتكلم مع الغير ترجمه نموديم.
كلمه (يولون ) مضارع از مصدر ايلاء بابافعال است، كه ثلاثى آن، يعنى ماده اصليش (اليه ) است كه به معناى سوگند است، چيزى كه هست در زبان شرع بيشتر در يك قسم سوگنداستعمال مى شود، و آن اين است كه شوهرى از در خشم و به منظور ضرر رساندن بههمسرش سوگند بخورد كه ديگر نزد او نرود، و منظور از ايلاء در آيه نيز همين سوگنداست، و كلمه (تربص ) به معناى انتظار، و كلمه فى ء كه مصدرفعل (فاؤ ا) است به معناى برگشتن است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دلاور
دلاور
مابه التفاوت
مابه التفاوت
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
تزویر
تزویر