وافی عنایت
فرهنگ فارسی
جمله سازی با وافی عنایت
با ما نظر عنایت، ای دوست، گر بهتر ازین کنی توانی
تا چشم خلق را به عنایتکند قریر تا کار ملک را به کفایت دهد قرار
باز لیلی بر سر خشم است و ناز یا در صلح و عنایت کرده باز
آنچنان باش که من از تو شکایت نکنم از تو قطع طمع لطف و عنایت نکنم
هم مگر عین عنایت نظری فرماید ورنه کس جان نبرد از خطر نفس ملوع