لغت نامه دهخدا
نشیدالاناشید. [ ن َ دُل ْ اَ ] ( اِخ ) سِفْری است از اسفار عهد قدیم [ توراة ]. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). رجوع به توراة شود.
نشیدالاناشید. [ ن َ دُل ْ اَ ] ( اِخ ) سِفْری است از اسفار عهد قدیم [ توراة ]. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). رجوع به توراة شود.
سفری است از اسفار عهد قدیم.
💡 آن که صور ناله از شور نفس موزون دمید کاش دیدی کاین نشید شوق فن خواهد شدن
💡 طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَینا یک نشید قدیمی اسلامی است که گفته میشود انصار در هنگام ورود پیامبر اسلام محمد، به یثرب (۶۲۲ میلادی) آن را میخواندهاند.
💡 خاک مزار عبرتیم، پردهٔ ساز غیرتیم زخمه به برق میزند ممتحن نشید ما
💡 بقول راست چو مطرب سحرگهان ببسیطی بگوید از غزل من نشید وصف جمالت
💡 سرود ملی عمان (به عربی: نشید السلام السلطانی) در سال ۱۹۷۰ رسمیت یافت و در ۶ نوامبر ۱۹۹۶ ویرایشی در آن انجام شد.
💡 ساز هستی قفس نغمهٔ خودداری نیست رم برق نفسی چند نشید است اینجا