نـكـتـه اى كـه در ايـنـجـا لازم اسـت يـادآورى شـود ايـن اسـت كـه اگـر دراول آيه ضمير مفرد (ظلمه ) را به موصول (من ) برگردانده، و در آخر ضمير جمع(عـليـهم ) به همان موصول برگردانده، عيبى ندارد چون ضمير مفرد به اعتبار لفظ(من ) مى باشد، و ضمير جمع به اعتبار معناى آن.
از اين ضعيف تر قول كسى است كه گفته: معناى آيه اين است كه: بر اين شخص كهدرباره خدا بدون علم جدال مى كند نوشته شده كه هر كه او را دوست بدارد او گمراهشكند. خلاصه ضميرها را به موصول در (منيجادل ) برگردانده، كه ضعف اين كلام براى خواننده روشن است.
(هـو اللّه الذى لا اله الا هـو) - موصول (الذى ) وصله آن، مجموعا اسمى از اسماىخـدا را مـعنا مى دهد، و آن وحدانيت خدا در الوهيت و معبوديت است. در سابق هم پاره اى مطالبراجع به معناى تهليل در تفسير آيه شريفه (و الهكم اله واحد لا اله الا هو) آورديم.
و در كشاف احتمال داده كه حال براى موصول باشد نهمفعول (خلقت ) همچنانكه زجاج و بعضى گفته اند: در هرحال حاليه بودن خلاف ظاهر است، زيرا كلمه (طينا) جامد است، وحال بايد مشتق باشد.
(و اتـقـوا اللّه الذى انـتـم بـه مـومـنـون ) - در ايـن جمله امر به تقوى نموده، و خداىتعالى را با صله و موصول توصيف كرده،