موج ژرفابی
ویکی واژه
جمله سازی با موج ژرفابی
زانکه می سوزد درونم ز آتش جانسوز تب آب چون بینم بسان موج گردم بیقرار
موج شراب و موجه آب بقا یکی است هر چند پرده هاست مخالف، نوا یکی است
اگر به موج کند آفتاب نسبت تیغش ز بیم آب شود جمله استخواش ولرزد
از مرگ و زندگانی ما عشق فارغ است دریا، دلی به موج و حبابش نبسته است
طلبافسرده شود همت اگرتنگ فضاست تپش موج به اندازهٔ دربا باشد
نه موج گریه با حسنش قرین بود که دریا ماه را زیر نگین بود