لالۀ گوش
جمله سازی با لالۀ گوش
بجرم آنکه بعهد تو جام می برداشت سزد که خون دل لالۀ چمن بخورم
ز لالۀ رخ خوبان و سرو قدّ بتان سرا و مجلس تو همچو بوستان و چمن
وز لالۀ گلشن جان گیتی شده باغ ارم یا صبح ازل طالع از ناصیۀ خاتم
زلفت همه بر لالۀ تر می غلتند گه بر گل و گاه بر شکر می غلتد
اطراف چمن لالۀ دلکش بگرفت وز جنبش باد آتش خوش بگرفت
ای لالۀ دل ما ای شمع محفل ما بر نی مقابل ما سر بر فلک کشیده