قلعه ابسرده
جمله سازی با قلعه ابسرده
هم در این قلعه خانه ام فرمای که برین جای اختیارم نیست
در اطراف مشرق، در اکناف مغرب دو قلعه بیک ماه تنها گرفته
رسانید آنچه فرمان بودش از تخت بشد اهل قلعه در کاری چنان سخت
عدوی خیبریت گر به قلعه جست پناه شکوه حیدریت منجنیق قلعه گشاست
چه زد بر سرش گرد آن جام زر شد از دود آن قلعه زیر و زبر
قلعه را چون آب آید از برون در زمان امن باشد بر فزون