غزالی زاده

لغت نامه دهخدا

غزالی زاده. [ غ َزْ زا دَ ] ( اِخ ) عبدالرحمن. او راست: تعلیقه بر کتاب «اصطلاح الوقایة فی الفروع » و تعلیقه بر حاشیه سیدشریف بر «تجرید الکلام ». ( کشف الظنون چ 2 استانبول 1941م ص 109 و 347 ).
غزالی زاده. [ غ َزْ زا دَ ] ( اِخ ) متوفی به سال 977 هَ. ق. ) مولانا عبداﷲ افندی. از دانشمندان عثمانی و از نسل حجةالاسلام امام غزالی است. او از عبداﷲ افندی محشی تفسیر بیضاوی و پس از آن طاشکپری زاده مصلح الدین افندی اخذ علوم کرد. مدتی به شغل تدریس و قضاء اشتغال داشت و بعد به بازرسی اوقاف مصر منصوب گردید و به سبب کاردانی و لیاقتی که از خود ظاهر ساخت به دستور صدر اعظم رستم پاشا مورد اکرام و انعام قرار گرفت. او شرحی بر اسماء حسنی نوشته است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

( متوفی بسال ۹۷۷ هجری قمری ) مولانا عبدالله افندی از دانشمندان عثمانی و از نسل حجه الاسلام امام غزالی است

جمله سازی با غزالی زاده

این غزل با سوز دل‌ام یخت پا تا سر صغیر چونکه در دل لاله‌سان داغ غزالی داشتم
مرا رعنا غزالی می کشد درخاک و خون صائب که جای گرد، مجنون خیزد از دامان هامونش
صائب کند از سایه خود وحشت صیاد رم کرده غزالی که شد آموخته من
حوری چو به باغ اندر نازنده تذروی ماهی چو به دشت اندر تازنده غزالی
هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی شب و روز در نمازی به حقیقت و غزالی
تا غزلگو شد چو مجنون اهلی از آن نوغزال هر کجا بینی غزالی در غزلخوانی بود