غالیه بخش
فرهنگ فارسی
جمله سازی با غالیه بخش
فرق کردن نتوان سرو سهی را ز قدش گر به فرقش بود از غالیه تر کاکل
نرگست از غالیه صدتیر دارد در کمان لاجرم گلبرگ تو در زیر مشکین جوشنست
در دلم می گذرد کاین دم جان پرور صبح زان دو مشگین رسن غالیه سا می آید
فراز سرو و گلت سایبان مشکین بس رقم ز غالیه بر عارض چو ماه مکن
روی ترا به غالیه کردن چه حاجتست او را چنانکه هست بدو دست بازدار
به تحفه از بر مشاطگان او هر دم برند غالیه حوران برای زیب جمال