علت قمی

لغت نامه دهخدا

علت قمی. [ ع ِل ْ ل َ ت ِق ُ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) وبا و طاعون، که اکثر اوقات در قم واقع میشود. || علت ابنه، بسبب نسبت مردم آن ناحیت. || هر چیز لاینحل؛ فلان کتاب علتهای قمی بسیار دارد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به میخ قمی در امثال و حکم دهخدا شود.

فرهنگ فارسی

وبا و طاعون که اکثر اوقات در قم واقع میشود علت ابنه بسبب نسبت مردم آن ناحیت

جمله سازی با علت قمی

با قهر تو علت نه و با مهر بهانه آن را که مراد تو بلا خواست دعا هیچ
پرندگان نر پررنگ‌تر از پرندگان ماده هستند مهم ترین علت.
عالمی دیگر گزین کاین جا نیابی هم نفس کو ز علت تیرگی دارد ز آفت ابتری
گفتا «مبر انده که من اینجای طبیبم بر من بکن آن علت مشروح و مفسر»
یکی از ناموران گفته است: عزلت بدون عین علم زلت است و بدون زاهدی زهد، علت.
تا به کی ای نفس علت زای من ای شده درد از تو درمانهای من