هرکه را سر به جیب عرفان است از تو بر تو هزار برهان است
تار موی خرد از دیده دل بیرون کن تا بنورش بتوانی ره عرفان دیدن
بزم حقیقت و یا مقام طریقت عالم معنی است یا قلمرو عرفان
ز آدم نور عرفان گشت پیدا ولی در پرده پنهان بود آنجا
چون مردمک چشم جهان بود ز عرفان گفتم پی تاریخ که بینش ز میان رفت
هم جهول آنست کو جاهل بود علم و عرفان را ولی قابل بود