عالم نورانی رو

لغت نامه دهخدا

عالم نورانی روحانی. [ ل َ م ِ ی ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) عالم مجردات است. ( از شرح حکمة الاشراق ص 157 ).

جمله سازی با عالم نورانی رو

ای که از روی تو و موی تو شد روز نورانی و، شب ظلمانی
شد محیط امکانی همچو شام ظلمانی جلوه کن به آسانی همچو صبح نورانی
ز آشیانه خفاش برنمی آید ز شرم رای منیر تو مهر نورانی
روز گرچه روشن و نورانی است پیش نور شب ولی ظلمانی است
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند
روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد نتوان دید در آیینه که نورانی نیست
تابش خورشید و مه از پرتو رخسار اوست جبهه نورانی آئینه از روشنگر است
این دو گوهر بدان شد ارزانی کاین دو گوهر به تست نورانی