سرفرازی دادن

لغت نامه دهخدا

سرفرازی دادن. [ س َ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) بلندقدر ساختن. آبرو بخشیدن. مفتخر کردن:
کسی را کجا سرفرازی دهد
نخستین درش بی نیازی دهد.فردوسی.ترا زین سپس بی نیازی دهم
به مازندران سرفرازی دهم.فردوسی.که یزدان ترا بی نیازی دهد
بلند اختر و سرفرازی دهد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

بلند قدرساختن. آبرو بخشیدن. مفتخر کردن.

جمله سازی با سرفرازی دادن

سرفرازی حقّ درویشان بود آه و سوز و درد هم ز ایشان بود
به خود خواهد او عشق بازی کند به ملک و ملک سرفرازی کند
تا مرد به پاست، مجلس‌آرای بود از شمع فتاده سرفرازی مطلب
بدم من نیز همچون تو نیازی نکردم با تو چندین سرفرازی
ای ز تیغ تو در سرفرازی / ملک ترک و ملت تازی (انوری)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
آزادی یعنی چه؟
آزادی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز