ساقیه سلیمان

لغت نامه دهخدا

( ساقیة سلیمان ) ساقیة سلیمان. [ ی َ ت ُ س ُ ل َ ] ( اِخ )قریه معروفی است از نواحی واسط. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

قریه معروفی است از نواحی واسط

جمله سازی با ساقیه سلیمان

💡 یک چند چون سلیمان ماهی گرفت و اکنون چون موسی از شبانی گشتش بره مسخر

💡 نبست از شوخ چشمی نقش در آیینه تمثالش سلیمان کرد چون تسخیر یارب آن پریوش را؟