ساعت ظلی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با ساعت ظلی
دگر گفتیم یک ساعت درین راه نیندیشیم چیزی جز که الله
در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال
حالتی ظاهر شد آن ساعت مرا دوستی حاضر شد آن ساعت مرا
محبت کرد چون دستار چشم پیر کنعان را در آن ساعت که تهمت چاک زد پیراهن یوسف
دلم آشفته سروی که از جوش دلارایی به پایش می نهد سر سایه شمشاد هر ساعت