زیرک امیغی

لغت نامه دهخدا

( زیرک آمیغی ) زیرک آمیغی. [ رَ ] ( ص مرکب ) یعنی حکیم حقیقی و مراد از حضرت یزدان است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). خردمند حقیقی و براستی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( زیرک آمیغی ) یعنی حکیم حقیقی و مراد از حضرت یزدان است. خردمند حقیقی و براستی.

جمله سازی با زیرک امیغی

جولیو آندرئوتی به زیرکی شناخته می‌شد. او یکی از پدران بنیانگذار جمهوری ایتالیا پس از جنگ جهانی بود.
در جمع مال عمر هزینه چه میکنی؟ زیرک نباشد آنکه زر افزود و عمر کاست
سامانه عشایری تیجنان یا زیرکی دن روستایی در دهستان نسکند بخش نسکند شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان ایران است.
من خورم خونابه هجران و بیزارم،ازآنک ماجرا با زیرکان خونابه دیگر بود
حسن زیرک نفوذ فرهنگی مهمی نه تنها در کُردها، بلکه در همسایگان فارس، ترک و لر زبان آن‌ها نیز داشته‌است. زیرک به بخشی از هویت فرهنگی کُرد تبدیل شده‌است.
دم از دانش مزن با دانه خال نکورویان که از هر حلقه‌دام عشق مرغ زیرکی دارد