رضی چغانی

لغت نامه دهخدا

رضی چغانی. [ رَ ی ِ چ َ ] ( اِخ ) یا رضی الدین چغانی یا صغانی یا صاغانی. رجوع به رضی الدین ( حسن بن محمدبن حیدر... ) شود.

جمله سازی با رضی چغانی

ختل، همراه با سرزمین‌های دیگر، در آغاز تحت فرمانروایی هپتالیان قرار داشتند، ولی با آغاز تضعیف پادشاهی هپتالی، دودمان‌های بومی در ختل، چغانیان و دیگر سرزمین‌ها، ادعای حکومت خود بر آن مناطق را آغاز کردند.
دقیقی با شاهان سامانی و چغانیان هم‌دوره بوده و آنان را مدح گفته است. برخی از مهم‌ترین آنان عبارتند از:
سال بعد ابوعلی چغانی با دستور امیر نصر برای سرکوب‌کردن ماکان که سامانیان را ترک کرده بود و از افراد وشمگیر زیاری شده بود، به گرگان لشکر کشید.
در آن زمان ابوبکر چغانی که توان مقابله با مردآویج را نداشت، به‌سوی نیشابور عقب‌نشینی کرد.
وشمگیر در این شرایط تنها راه چاره را پناه به دربار سامانی دید. از طریق جبال قارن نزد اسپهبد شهریار بن شروین، فرمانروای باوندیان، رفت و سپس با خانواده و متعلقات خود به سمت بخارا حرکت کرد. در راه با ابوعلی چغانی برخورد کرد و چغانی که مأمور فتح ری شده‌بود به راه خود ادامه داد و او را به بخارا، پایتخت سامانیان، گسیل داشت؛ ولی خود چغانی در نزدیکی ری با خیانت یارانش روبرو شده و گریخت.
به گفتهٔ نظامی عروضی در چهار مقاله: فرّخی «برگی بساخت و روی به چغانیان نهاد و چون به حضرت چغانیان رسید بهارگاه بود و امیر به داغگاه … و عمید اسعد که کدخدای امیر بود به حضرت بود و نُزلی راست می‌کرد تا در پی امیر بَرَد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز