ذکر الحق

لغت نامه دهخدا

ذکرالحق. [ ذِ رُل ْ ح َق ق ] ( ع اِ مرکب ) چک. صک. ج، ذکور حقوق، ذکور حق. صکوک.

فرهنگ فارسی

چک صگ. جمع ذکور حقوق. یا ذکور حق.

جمله سازی با ذکر الحق

من از تشریف مولانا چنان تنگ آمدم الحق که در وی می گمان بردم که من ماهی در شستم
باد رنگین بدل عمر که در خانه نهند بوی آن می‌برم الحق تو همانا اویی
O مجادله اگر بر حقّ باشد، ارزش است، (و جادلهم بالّتى هى احسن)(44) و اگر بر باطل باشد، ضد ارزش. (و جادلوابالباطل ليدحضوا به الحق )(45)
و استكبر هو و جنوده فى الارض بغير الحق و ظنوا انهم الينا لا يرجعون
سرگشته و شکسته و پر تاب شد دلم الحق دلم به زلف تو بس در خور اوفتاد
6- حتّى در شرايط بحرانى و شكست ها نيز به خدا و وعده هاى او سوءظن نبريد. (وطائفة... يظنّون باللّه غير الحق )