ذوالنون جدلی

لغت نامه دهخدا

ذوالنون جدلی. [ ذُن ْ نو ن ِ ج َ دَ ] ( اِخ ) رجوع به زینون جدلی شود.

جمله سازی با ذوالنون جدلی

بس که مه نور ره بالا گزید اول ذوالنون شد و پس بایزید
زین سخن ذوالنون چنان دلشاد شد کز دو عالم تا ابد آزاد شد
نام فیض و دست و کلک مصریت ارباب عقل موج دریای محیط و ماهی ذوالنون کنند
تنگ دل زانی که در خون مانده‌ای در مضیق حبس ذوالنون مانده‌ای
همیشه تا خبر طور باشد و موسی همیشه تا سخن نون باشد و ذوالنون
با ذوالنون مصری سخن همی گفتند اندر وقت نزع گفت مرا مشغول مکنید که عجب بمانده ام از بس لطف خدای با من.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مأوا یعنی چه؟
مأوا یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز