دریای صقالبه

لغت نامه دهخدا

دریای صقالبه. [ دَرْ ی ِ ص َ ل ِ ب َ ] ( اِخ ) دریای شمال. ( الجماهر بیرونی ). و رجوع به بحرالصقالبة ذیل بحر شود.

فرهنگ فارسی

دریای شمال

جمله سازی با دریای صقالبه

💡 در نوشته‌های کهن، منظور از صقلاب یا سقلاب همان اسلاو می‌باشد که در جمع عربی به شکل صقالبه نوشته می‌شده است.

💡 اما ساکنان اقالیم دور از اعتدال، یعنی اول و دوم و ششم و هفتم، در همهٔ احوال خویش بسی از اعتدال به‌دورند، چنان‌که خانه‌هایشان از گِل و نی و خوراکشان از ذرت و علف و پوشیدنی‌هایشان از برگ درختان است، و بیشترشان بی‌جامه و برهنه‌اند و معاملات ایشان نه با زر و سیم، بلکه با مس و آهن است، و اخلاقشان نزدیک به خوی جانوران بی‌زبان؛ مثلاً، دربارهٔ بسیاری از مردم سودان (واقع در اقلیم نخست) نقل می‌کنند که در جنگل‌ها و غارها به‌سر می‌برند و علف می‌خورند و مانند وحشیان باهم الفت ندارند و یکدیگر را می‌خورند، و صقالبه (اسلاوها، ساکنان اقالیم ششم و هفتم) نیز بر همین خوی‌اند، زیرا از اعتدال به‌دورند.».