درم ریزان

لغت نامه دهخدا

درم ریزان. [ دِ رَم ْ ] ( اِ مرکب ) نثار درم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ):
در باغ به نوروز درم ریزانست
بر نارونان لحن دل انگیزانست.منوچهری.

فرهنگ فارسی

نثار درم

جمله سازی با درم ریزان

💡 او هزاران کپی از سی دی‌های لیبرت را به همراه تابلوهایش به عنوان تبلیغ و جذب بیشتر مشتری به فروش رساند. همچنین این آلبوم به رادیو نیز پا باز کرد و برنامه ریزان رادیویی به رقابت برای پخش آهنگ‌های اوتمار لیبرت در شبکه‌های خود پرداختند

💡 دل ز تاریکی نگردد اشک ریزان را سیاه ماهیان را در دل شب آب دریا آتش است

💡 در دو دهه اخیر مورد اقبال و توجه سیاست‌گذاران و برنامه ریزان توسعه صنعتی استان خراسان قرار گرفت و با احداث و توسعه شهرک صنعتی شهرستان نیشابور در این منطقه و تعداد زیادی از صنایع پراکنده، شهرستان زبرخان چهره صنعتی به خود گرفته‌است.

💡 آناهید آباد قبلا رئیس کانون برنامه ریزان و دستیاران کارگردان بوده است.

💡 چو بیمار زارست و ما چون پزشک ز دارو گریزان و ریزان سرشک

💡 لاله خون ریزان، گل آتشبار و سوسن ده زبان مرغ سرگردان ازینها با که خاطر خوش کند