دانه خوار زلیچ
جمله سازی با دانه خوار زلیچ
نیست چون مهره افلاک ز سیرش آرام تا دل پاره ما سبحه صد دانه کیست
با عاشق تو خلق درآفاق گو مباش چون دانه حاصلست نخواهیم کاه را
بیدل از این مزرع آنچه در نظر آمد دانه امل بود و آسیا کف افسوس
نکرده گریه تمنای بخت سبز مکن بریز دانه خود در زمین، بهار بجو
مرا بدام حوادث، زحرص دانه کشید کدام دانه بغیر از گره بدام منست
نغمه عشق به گوش من دیوانه زدند این چه اکسیر بهارست بر این دانه زدند